جدول جو
جدول جو

معنی چهارطاق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

چهارطاق کردن(رْ گَ تَ)
ساختن عمارتی که به چهارطاقی شبیه باشد. چهارطاق پدید آوردن.
- چهارطاق کردن در، در را بتمامی بازکردن. هر دو لنگۀ در را بالتمام بازکردن. (یادداشت مؤلف).
- ، کنایه از بازکردن دو زانوی خمیدۀ شخص نشسته است بطرفین چنانکه انتهای دوران نمایان گردد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رْ صِ کَ دَ)
چهاربرش مساوی از سیب یا خربزه یا هندوانه جدا کردن. به چهار قسمت مساوی هندوانه یا خربزه یا سیبی را بریدن
لغت نامه دهخدا
(هََ جَ هََ کَ دَ)
شباهت و مانندگی داشتن به چهارطاق و چهارطاقی. گشادگی داشتن. بازوگشاده بودن.
- چهارطاق بودن در، گشاده بودن و باز بودن کامل آن
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. در 41هزارگزی جنوب خاور اردل واقع است، 165 تن سکنه دارد. از رود خانه محلی و چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات، گردو، انگور و عسل است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است جزء دهستان اشتهارد بخش کرج شهرستان تهران، 58 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا